Pampas-Dasht Havij

Special Thank to Mr. Jafar Sepehri
Dasht-e-Havij (Carrot Pampas)- GarChal (Holy Fire Place)



Dasht Havij - GarChal photo Gallery by Jafar Sepehri


Dasht-e-Havij (Carrot Pampas)
or GarChal (Holy Fire Place)

Jafar Sepehri
University of Applied Science and Technology
Dasht-e-Havij is the name of small beautiful grassland near Afjeh, a village in Lavasan. It is about 25 kilometers northeast of Tehran. You can go to Afjeh by car, and then you have about 2 hour’s hiking by river to reach this beautiful pampas.
Although in Persian the name means “pampas of carrot”, you can hardly find any carrot plant in there. Its real name is GarChal or AgerChal. Ager in ancient Persian language means fire. Even nowadays Kurdish people make fire in New Year festival and call it Ager-Noroji. The word Chal means place. So AgerChal means the place of fire. There are four mountains around this pampas which make it seem like a firebox.
The summits of the four mountains are BorjRizan (3650 m.), Porsoon (3100 m.), Atashkouh (3850 m.), and MehrChal (3920 m.), respectively. There is also another summit called Saka (3700 m.) located near them. These mountains and pampas are Elysium (heaven?) for mountain climbers. MehrChal means place of sun and Atashkouh means mountain of light.

In ancient Iranian myth, it is mentioned that coldness was the name of a monster and people used to fight with it. Then Hoshang, king of Iranian, found silex firestone in 30th of January. They fought with the monster of coldness with help of fire on this day and got victory. Since then, 30th of January became the first Iranian festival which was called Saadeh, meaning 100 days after beginning of great winter.
There is a small pampas near Afjeh village too called Siavosan. Siavoosh was a famous good Iranian hero who was killed by the greatest enemy of Iran, Afrasiab. There is an ancient village with 3000 years of history near this pampas called Kond.
This village and pampas were places where the Iranian hero Feridoon was brought up. Feridoon (Triton) with help of a brave black smith Kaveh, fought with tyrant draconian King, Zahak (means Dragon) who had two horrible serpents (snakes) upon his shoulders. These serpents needed to fed up by human brain everyday. In a battle, Feridoom defeated Zahak and imprisoned him in Damavand Volcano, the highest top of Iran (5671 m.).


دشت هویج -گرچال
سرزمین آتش ایزدی
مهندس جعفر سپهری
هیات علمی دانشگاه جامع علمی‌کاربردی
و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی ایران
به دشتی که گَرچال باشد به نام----------- بیامد ز پی مردم نیک‌نام
کمر بسته کوه‌های سِتُرگ--- به آبشخورش کبک و ميش است و گرگ

دشت هویج، یا دشت گَرچال (آگِرچال)، نام گستره‌ای کوچک و زیبا بالادست روستای افجه، در نزدیکی لواسان است. با يك تا يك و نيم ساعت پياده روي از روستاي افجه به سمت شمال (در امتداد رودخانه و در مسير مالرو) می‌توان به این دشت زيبا و مرتفع ‌رسید.
روستاییان و دهقانان می‌گویند که دلیل نامگذاری این مکان به دشت هویج این بوده که در گذشته در این دشت هویج کشت می‌شده است. هرچند که امروزه هیچ اثری از کشت هویج در آن یافت نمی‌شود.
اما نام باستانی گَرچال در گویش ایرانیان دارای معنی زیبایی است. گَر و یا آگِر در زبان پارسی به معنی آتش است و همان است که به آذر یعنی آتش ایزدی تبدیل شده است. هنوز هم واژه گُر گرفتن به معنی شعله‌ور شدن آتش در زبان فارسی به کار می‌رود. آگرنوروژی (آتش نوروزی، آتشی که به هنگام جشن نوروز افروخته می‌شود) در ميان کردها جایگاه ویژه و خاص خود را دارد. با توجه به اهمیت آتش در ایران باستان و نقش آن در تاریخ تمدن می‌توان گزینش این نام پر معنی را بر این کوهستان سرد و پربرف ایران‌زمین به خوبی انگاشت. همچنین گَر در پارسی میانه به معنی کوه است و با گریوه و گریبان از یک ریشه است. از این ریشه گلپایگان (گرپادگان)، گر... در نزدیکی نراق، گریزه (در جاده سنندج کرمانشاه نزدیک به گردنه درکه) و گریا‌شان(چشمه‌ای در نزدیکی سنندج و اینک در مکان بیمارستان توحید) در کردستان را داریم. در دوران ساسانیان و تا چند سده پس از آن هر یک از اسپهبدان چهار خاندان بزرگ اسپهبدان کوهستان به نام گرشاه (= ملک‌الجبال، فرمانروای کوهستان) ممتاز بوده‌اند. بنا به نوشته مورخان این چهار اسپهبد در زمان خلافت هارون عبارت بودند از: اسپهبد ونداد هرمز (تبرستان میانی)، اسپهبد مرزبان گشتاسپان ( دیلمستان)، اسپهبد مهستمغان ولاش از اسپهبدان خورشید (دماوند و پیرامون آن_غار اسپهبد خورشید) و سر انجام اسپهبد شروین از خاندان کارن (فرمانروای کوهستان شرقی تا دماوند). پس از سده ششم واژه گرشاه تنها برای اسپهبد شروین به کار رفته است. همچنین ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هم اکنون نوعی دست‌بافت زیبا در آلاشت سوادکوه به نام کرچال نامیده می‌شود.
چال هم پسوند مکان به معنی جایگاه است. گرچال به معنی جایگاه آتش ایزدی است. قرارگرفتن این دشت در میان کوه‌های سربه فلک کشیده برج‌ریزان(3650 متر)، پرسون(3100 متر)، آتشکوه(3850 متر) و مهرچال(3920 متر) هم به آن نقشی همانند یک آتش‌دان داده است. آتش‌دانی که به مردم امکان زندگی و مبارزه با دیو سرما را داد.
کوتاه اینکه این دشت، سرزمین آتش ایزدی بوده است. همان دشتی در البرز کوه که فَرانَک، گریزان از ستم ضحاک ماردوش و سوگوار همسر جوانش آبتین، فریدون خردسال را در آنجا به دشتبان سپرد.
دشت سوئسون (= سووشون، = سياوشان) به معنی دشت سیاووش و روستاي كُند، با پیشینه تاریخی سه‌هزارساله، نیز در همان نزدیکی قرار دارند.
فرا کُند آمد فریدون گُرد---- سروش آن زمان تاج شاهی سپرد


Dasht Havij INT870530-1
Copyright © Iran Nature . All rights reserved.