City-Anbaran

Far from Easter Island
Jafar Sepehri

University of Applied Science and Technology



Anbaran

Upper Anbaran, is an ancient village near Iranian boundary zone, which is located in Ardabil province, near Nameen, in the Astara to Ardabil road. To be located between Caspian Sea and Caucasian mountain makes its weather fragile and soft, with a plenty of nice climate and full of rosy flowers. Literally, Anbaran means a place of nice odor. The people speak an ancient Persian language which is called Tati or Taleshi.

This isolated virgin area saved ancient Iranian culture, language, clothing, and temples very well. In the road from Astara to Ardabil, you reach a small city that is called Nameen. Lower Anbaran is located about 10 kilometers to the north. After 2 more kilometers, you will reach to upper Anbaran. In the valley named Tangi, after Khan-Honi fountain, you can see a 44 meters man face, with a crocodile near it.

is named BabaDavood. You can see many caves with complex shapes near BabaDavood. These caves are involutes labyrinths. These are ruins of a dam and an ancient village, in the north of this memorial. The native people believe that this stone had a little human shape, but it has been changed to the current shape by their ancestors. Unfortunately, there is no archeological research about this old region.

In my opinion, may be this statue is a memorial of Bahram (Mars), an ancient Iranian god who fought with a frightening dragon and killed it. It is also possible that it was the place that Zoroaster, the ancient Iranian prophet, stayed there for 10 years to admire Ourmazd (the God). Is he the ancient Caspian Sea Guard? BabaDavood is a holly place for the native people, especially Dervishes. In dervish’s language “Baba” means holly man. Dervishes stay 40 days there to perform their ceremonies.

به عنبران محله خوش آمديد
گويش اصيل تالشي در شهر عنبران كمتر از گويشهاي ديگر تاثير پذير بوده و تا كنون اصالت اين گويش در اين منطقه حفظ گرديده است .
گويش تالشي تالشان كه در مناطق شمال و شمال غرب كشور مان به صورت تجمعي و پراكنده ساكن هستند و عده كثيري نيز در كشورآذربايجان (شوروي) نيز زندگي مي كنند داراي گويش محلي هستند كه به آنها تالشان و گويششان تالشي اطلاق مي گردد البته در نواحي نزديك به مركز كشور (لوشان وطارم و قزوين) مردماني زندگي مي كنند كه گويش آنها تقريبا"شبيه گويش تالشي مي باشد ولي گويش آنها غليظ تر از زبان تالشي بوده كه به مردمان اين منطقه تاتها و گويششان تاتي اطلاق مي گردد .
تالشان كه در بالا به مناطق زندگيشان اشاره شد و داراي گويش تالشي مي باشد و اكثرا" گويششان شبيه به هم مي باشد و البته لازم به ذكر است كه گويش تالشي دستخوش تغييراتي گشته كه حاصل از همزيستي در كنار مردماني باگويشهاي ديگر است وحال به نوع پراكندگي تالشان و علل تغيير پذيري گويش تالشي مي پردازيم .
درمناطق تالش نشين صومعه سرا و فومن روستاهايي با مردمان گيلك زبانوجود داردكه با تالشان اين مناطق همجوار بوده كه اين همجواري خود باعث گرديده كه هردو گويش تالشي و گيلكي دستخوش تغييرات گشته وبرخي وا‍ژگان و اصطلاحات هردو گويش در همديگر نفوذ كرده وبر گويش يكديگر تاثير گذار بوده است .
از مناطق نمين و آستارا تا ماسال يك گويش تالشي تقريبا"آميخته با زبان تركي است والبته اين نوع آميختگي زبان به علت پراكندگي وكوچ نشين بودن تالشها در آن زمان بوده واين كوچ نشيني خود مزيد بر علت گشته كه منطقه تالش پذيراي ترك زباناني باشد كه توسط حاكمان وقت جهت جلوگيري از شورش تالشها به اين منطقه اعزام گشته و باعث همزيستي با تالشان شده است تالشان به علت كوچ نشيني در برابر نيروهاي پيرامون خود به ستيز و دفاع برخاسته و اين ستيزو نبردها از تالشان مردماني جنگجو شجاع ساخته تا در برابر دشمنان خود بيمي نداشته وهميشه مدافع اقوام خود و مرزها بوده اند ، برخي از تالشان در اطراف كوههاي ديلمان و لاهيجان زندگي مي كنند كه تفاوت گويشي فراواني با ديگر تالش زبانان دارند به طوريكه هردو طرف ‘گويش يكديگر را متوجه نمي شوند.
خانهاي تالشان هرمنطقه به علت حفظ موقعيت خاني خود با خوانين بزرگ و حاكمان وقت مصالحه نموده اندو همين علل تالشان به دليل برخورداري از توانايي جسمي و جنگجويي و تيراندازي هميشه در دوران حاكمان وقت نگهبانان مرزي بوده وگذشته ازويژگي ساختار قومي خود از اولين اقوام ايراني بودندكه فن آوري جنگ افزار روز دنيا را به ايران وارد كرده بوده اند ودر دوران شاه طهماسب اولين گروه سپاه تالشان كه در كنار سپاه صفوي خدمت مي كردند به سلاح گرم مجهزبودند در حالي كه در آن زمان سپاه ايران مجهز به سلاح سرد بوده است .
دلايل دستخوش تغييرات زبان تالشي
1- كوچ دادن تركزبانان از سوي حاكمان ايراني همچون شاه عباس يكم و نادر شاه كه با هدف جلوگيري از شورش تالشان
2- پس از جنگ ايران و روس ،روسها با هدف چيرگي بر سرزمين تالش ديگر اقوام را به اين مناطق كوچاندند. 3- از دوره صفويه به اين سو و با اسكان ترك زبانان در اين منطقه و سعي آنها در جهت ترويج گويش و فرهنگ خود وعدم برخورد بزرگان تالش با آنها به علت منافع خود
4- اشتياق نداشتن اقوام تالش به امور بازرگاني، و سرازير شدن بازرگانان ديگر اقوام و آشنايي آنها با منطقه و اسكان دائمي بازرگانان در منطقه تالش
5- پس از به تاج و تخت رسيدن آقا محمد خان در سال 1210قمري و آغاز دوره هرج ومرج وغارت و اشفتگي در جامعه و شيوع بيماري طاعون درسال 1246قمري باعث كاهش جمعيت تالشها گرديد ومهاجرت ديگر اقوام باعث تغيير بافت تالش گرديد.
6- آسيب پذيري زبان تالش كه به راحتي زير رخنه گويش تركي آذري كه در مدارس و مطبوعات ترك زبانها و عدم انتشار و يا توقيف مطبوعات و يا هرگونه اثري از اين گويش كه باعث به سستي كشاندن اين گويش گشته است .
7- گسترش گويش تركي با گرايشهاي مذهبي و عدم ايستادگي در برابر هجوم گويش تركي
8- تركي گويش ارزشي حاكم بر منطقه گرديد و در نتيجه عموم آموزش ديدگان و دانش آموختگان به گويش تركي مسلط گشته وباعث به فراموشي سپردن اين گويش گشته است .
9-فتحعلي شاه قاجار براي كاهش قدرت مير مصطفي خان يكي از خوانين قدرتمند تالشان بعضي از خاندان رده پائين تركها در سرزمين تالش را به خاني رساند و از آنجا كه اين خانها در ميان تا لشها نفوذي نداشتند و براي تثبيت قدرت خاني خود اقدام به كوچ دادن تركها به اين مناطق نمودند.
بعد از جنگ ايران روس ، بخشي از خاك ايران را روسها به عنوان غرامت جنگي از شاه ايران گرفت و عده كثيري از مردمان تالش كه در بخش جنوبي آستارا و درياي كاسپين (خزر) زندگي مي كردند ناخواسته به تحت سلطه دولت روس درآمدند والبته گويش تالشي را با كمي تغيرات كه البته به علت همزيستي با مردمان لاتين صورت گرفته است صحبت مي كنند كه به گويش تالشي لنكرانی مشهور گشته است .
ميتوان به جرات گفت كه در شهر عنبران گويش تالش در دورانهاي گذشته و حتي حال دستخوش تغيراتي نبوده و مردمان اين منطقه توانسته اند اين گويش اصيل را حفظ نمايند از مهمترين علل آن ميتوان به دوري اين منطقه از تركها وروستاهاي همجوار كه آنها نيز گويششان تالشي بوده وحتي بسوي مرز كشور آذربايجان (شوروي ) نيز برويم و با توجه به گذشته ديرين آنها كه از همين قوم بوده اندلذا چونكه گويش ديگري با گويش تالشي همجوار نبوده و خود آموزش دهندگان و دانش آموزان از اين منطقه بوده اند و كمتر از سوي گويشهاي ديگر براي آموزش دادن به مدارس اين منطقه اعزام گشته اند و حتي اكثر اين مردمان گويش تركي را بلد نبود ه و تعداد كمتري از اين مردمان به علت اموربازرگانی گويش تركي را فرا گرفته اند .
خوانين عنبران هيچگاه تحت سلطه خانهاي ديگر در نيامده و هميشه با خوانيني كه قصد تسلط به اين مناطق را داشته اندبه مبارزه پرداخته اند و در آن زمان جنگهاي زيادي بين خانهاي عنبران و خانهاي تركها روي داده است كه همگي اين جنگهابه علت سوق الجيشي منطقه و كوهستاني بودن به سود عنبرانيها بوده است در بين خانهاي تركها خان قوم شاه صونها بيشتر به اين منطقه لشكر كشی نموده است كه هيچگاه نتواسته اند به اين منطقه تسلط يابند .در عنبران چند نوع روزنامه به زبان محلي انتشار مي يافت و بعد ها به عللي باعث تعطيلي اين مطبوعات گرديد و حال مي توان به جرات گفت كه گويش تالشي در اين منطقه كمتر دستخوش تغييرات گشته است .

عنبران محله
عنبران محله حدود5كيلومتر بعداز بندرآستارودر كنار گذر بزرگراه آستارا به اردبيل مي باشد بعضي ازمردمان
عنبران كه در گذشته به شغل دامپروري مشغول بوده اند و جهت حفظ دام وبه علت سرماي زياد و طولاني بود
فصل سرما در منطقه عنبران اين دامپرورها اقدام به كوچ به منطقه هاي گردنه حيران و مناطق سرسبز گيلان
كنوني مي نمودند و عده اي نيز جهت تحصيل بچه هايخود نيز در اين مناطق سكونت دائم برگزيدندوباعث شكل
گرفتن روستايي مشابه نام عنبران در منطقه سرسبز نزديك شهرآستارا بنام عنبران محله گشت كه اصالت اين
مردمان نيز به عنبران برمي گرددكه هم اكنون نيز باهم در ارتباط بوده و هستند و شغل بيشتر مردمان عنبران محله كشاورزي مي باشد .
عنبران محله مكاني سرسبز بوده و هم مرز با كشور آذربايجان كه به اندازه يك رودخانه باهم فاصله دارند
رودخانه اي بنام آستارا چاي كه آب اين رودخانه از رشته كوههاي البرز سرچشمه مي گيرد و به درياي خزر مي
ريزد و در فصل ماهي نيز مردم عنبران محله و روستاههاي اطراف جهت صيد ماهي به اين رودخانه رفته و به
صيد ماهي مي پردازند و در فصل كشاورزي نيز آب اين رودخانه را به سمت شاليزارهاي منطقه آستارا جهت آبياري هدايت مي كنند .
عنبران محله در ايام تعطيل و اعياد پذيراي مهمانان زيادي از شهر هاي دور و نزديك مي باشد كه جهت گذراندان
اوقات خود در دامن طبيعت به اين منطقه مي آيند مكاني سرسبز و با هوايي پاك و با وجود جنگلهاي زيباي كه در اين منطقه مي باشد .
مجسمه ای در دره باباداوود قرار داردکه نگهبان اين دره نيز ناميده می شود
جنس سنگهاي پيكره قورخوده ده آتشفشاني مي باشد بنام علمي آلگومرا و قسمتي نيز برش آتشفشاني يا
جوش سنگ آتشفشاني است. از كف دره آبرو تا بالاترين نقطه پيكره حدود 150 متر است و ارتفاع خود پيكره
كه به شكل سر انسان‌هاي ماقبل تاريخ است، حدود 40ـ30 متر مي‌باشد در قسمت سينه پيكره به طرف دره از
روي هم افتادن تخته سنگهاي بزرگ دو تا غار بزرگ ايجاد شده است و پناهگاه مناسبي را براي زندگي
انسانهاي غارنشين ايجاد نموده است و ضمناً در قسمتهاي بالاي دره نيز تعدادي غار و جان‌پناه طبيعي وجود
دارد. لازم به ذكر است كه ايجاد جو رواني و روحي خاصي كه اين دره و محدوده اين پيكره طوري است كه
حتي در قرنهاي اخير نيز دراويش و شخصيتهاي روحاني منطقه جهت چله‌نشيني به اين دره و غار واقع در دل
اين پيكره پناه برده و به دعا و نيايش مشغول بوده‌اند كه يكي از آنها «باباداوود» مي‌باشد كه از دراويش
منطقه عنبران است كه دره نيز بنام ايشان نامگذاري شده است. شايان ذكر است كه منابع تاريخ موجود در
جمهوري آذربايجان (انواع نيزه‌ و...) حاكي است كه در منطقه نمين آثار ماقبل تاريخ كشف شده است.
(سرزمين گياه عنبر) عنبران
با عبور از گردنه با صفا و سرسبز حيران به شهر نمين در25كيلومتري اردبيل نزديك مي شويم و وارد شهر مشويم قصد داريم با گذر از شهر نمين به شهر عنبران كه حدود 9كيلومتر به سمت دامنه جنوبي رشته كوههاي البرز مي رويم و با عبور از بيابانهاي سرراهمان به شهر عنبران شهري كه در دل رشته كوههاي البرز قراردارد مي رسيم و دراين سفر مي خواهيم كه با شهر عنبران و مردمان و آداب و سنن اين منطقه بيشتر آشنا شويم . اين شهر كه قبلا"به عنوان دهستان بود تشكيل شده از عنبران عليا (عنبران بالا)عنبران سفلي(عنبران پائين ) و امين جان يا به زبان محلي (امجون) مردمان اين منطقه داراي گويش تالشي مشترك هستند .
عنبران سفلي
ازشهر نمين وارد جاده ورودي شهر عنبران مي شويم از اين جاده كه به صورت شيب به سمت بالامي باشد مي گذريم به صورتي كه با طي مسافتي به تپه اي رسيده و از آن تپه مي توان شهر نمين را تماشا نمود و به مسيرمان به سمت عنبران ادامه داده و در طول مسير نيز ازكنار كارخانه بزرگ سيمان اردبيل كه درقسمت سمت چپ جاده عنبران احداث گرديده عبور كرده وبا ادامه راه و طي اين مسافتازدور شهر عنبران نمايان مي شود كم كم وارد منطقه اي سرسبز نزديك ورودي شهر عنبران مي شويم كه مردم اين منطقه به آنجا «كلش رو » مي گويند مي رسيم الان در اين منطقه شهرداري و پاسگاه انتظامي شهر عنبران احداث گرديده است .شهر عنبران مردماني خونگرم و مهمانپذير دارد كه آماده پذيراي از مهمانان شهر خود هستندبعد از كلش رو ما مي رسيم به بازار صنايع دستي عنبران و وارد بازار مي شويم (اول وارد منطقه سمت چپ بازار مي شويم و بعد از آن منطقه برايتان از بازار وصنايع دستي عنبران مي نويسم ) درسمت چپ شهر منطقه اي است بابافت قديمي ودرختان تنومندي كه به آن منطقه «امجون» گفته مي شود منطقه اي كه با بافت روستايي ونيز خانه هاي كاه گلي كه نماي زيباي را به منطقه بخشيده استدرامجون بيشتر باغات سيب به چشمميخوردوارد يكي از باغها مي شويم كه صاحب باغ مشغول آبياري درختان مي باشد. زنهاي اين شهرنيز به بافت گليم،مسند،مفرش كه از صنايع دستي اين منطقه است مشغول مي باشند. گليمهاي با بافت ريز و نقش هاي زيبا كه حتي درصد زيادي از صادرات اين صنايع به خارج از كشور را نيز به خود اختصاص داده است در ادامه مسير به منطقه« مله لزي» مي رسيم در سر راه به اين منطقه رودخانه اي البته فرعي وجود دارد كه در زمان بارندگي جوش و خورش خاصي دارد رو دخانه اي كه اگر در امتداد مسيرش رودخانه اصلي عنبران كه بخشي ازاين رودخانه نيز از داخل بازار عبور مي كند.اين رودخانه فرعي از كوههاي اطراف سرچشمه مي گيرد .در منطقه مله لزي صحراهاي پر از گياه اسپند وجود دارد. در ادامه وارد بازار اين شهر مي شويم كه با وجود فروشگاههاي صنايع دستي جلوه وي‍‍‍ژه اي را به اين شهر بخشيده است . صنايع دستي اين منطقه كه آثاري مانند معرق و منبت كاري،خراطي،صنايع چوب و سفالگري،شال بافي ،مسند،جاجيم ،گيليم و خورجين،مفرش و قالي بافي عنبران،صنايع دستي هستند كه به دست زنان و مردان هنرمند اين خطه از كشور و با نقش ونگارهاي مختلف درست مي شوند وحتي در بازارهاي خارجي نيز ميتوان ديد صنايع دستي اين منطقه ميتوان به جرات گفت كه بازارهاي ايران و حتيخارج از كشور را نيز به خود اختصاص داده است مردمان اين منطقه كه اين هنر از اجدادونياكانشان به ارث مانده و حتي در اين زمان كه دستگاههاي مكانيكي جاي انسان را نيز گرفته به فراموشي سپرده نشده و حتي به هنرجويان اين رشته نيز افزوده شده است هنري كه باگذشت ساليان روز به روز بر كيفيت آن افزوده و طرحهاي متنوع به بازار عرضه مي گرددو با گذر از بازار به سمت بالاي بازار كه به آنجا « كوه سرخ » اطلاق مي گردد مي رسيم منطقه سرسبز با باغهاي ميوه نزديك كوه سرخ كوهي كه ياد آور خاطرات تلخ و شيرين گذشته براي مردمان اين شهر است كوهي كه عظمت و استواري خود را به رخ همگان مي كشد كوهي كه اگر بر بالاي آن بروي شهر عنبران را مي توان زير پاههاي خود ديد شهر عنبران هنوز بافت قديمي خود را دارد وساختمانهاي جديد در اين بافت زود به چشم مي خوردساختمانهای قديمي كه از تنه درختان و كاه گل درست شده ومعماري آن طوري مي باشد كه يادآور روزگاران قديم مي باشد خانه هاي كه داراي كرسي مي باشد كرسي كه گرمابخش خانه هايشان در فصل بسيار سرد زمستانمي باشد و به راهمان ادامه داده واز جاده اصلي به سوي بالاادامه مسير مي دهيم و درسمت راستمان رودخانه اي است كه از كوههاي اطراف وحتي از دامنه كوههاي البرزسرچشمه مي گيرد رودخانه اي كه در فصل بارندگي آب رودخانه به حدي مي رسد كه در بعضي مواقع سيل نيز راه مي افتدالبته سدي در دست مطالعه كارشناسان جهت جمع آوري آبهاي روان در فصل بارندگي مي باشد ونه تنها مي توان با جمع آوري آبهاي روان ، آب زمينهاي كشاورزي منطقه و حتي زمينهاي كشاورزي روستاههاي اطراف را نيز تامين كرد در ادامه مسيرمان را به سمت راست رودخانه كج مي كنيم و به سمت منطقه اي بنام« گاندم هي» مي رويم دشتي پهناور كه البته گندم زار و يونجه زارو جوي آبي كه از كنار اين دشت مي گذرد در بالاي اين دشت تپه اي بزرگ وجود دارد كه به صورت كندم انباشته شده مي باشد اين دشت از پايين به منطقه كلش رو و از بالا به نزديك ورودي عنبران عليا مي رسد و در ادامه مسير مان به باغهاي سرسبز ي نزديك مي شويم كه پر از ميوه هاي رنگارنگ است سمت چپ يكي از باغها كه بسمت كوه مي باشد را مي رويم و به يك چشمه نزديك مي شويم چشمه اي كه مردمانعنبران به آن« كهريز » ميگويند چشمه اي با آب روان و خنك كه در گرمترين فصل نيز آبش خنك مي باشد آبي زلال و شفاف وعاري از هرگونه املاح ،مردمان اين منطقه طبق آئين سنتي ساعتي پس از تحويل سال در حركت نمادين نزديك و گرد اين چشمه جمع مي شوند و ضمن تبريك گفتن به همديگر و رفع كدورتها سالي نو را آغاز مي كنندودر گويش محلي به اين حركت« آتل پوتل» مي گويند . مابعد از خوردن آب اين چشمه به سمت خانبلاغي مي رويم منطقه سرسبز و با كوهاي بلند كه آواز گنجشكها و قناريها در اين منطقه طنين انداز شده و گوش انسانها را با آواز خود نوازش مي دهد و در دشتهاي زيباي اين منطقه نيزجولانگاه خرگوشها و روباهها است و در مسير حركت از عنبران بطرف شرق، كوهي واقع است، از جنس آهك سيليسي كه صخره‌هاي بزرگي را ايجاد نموده است. در بالاي همين كوه صخره‌اي بلند واقع است كه در اطراف آن آثار آجرهاي يك قلعه قديمي به نام گوره قاله (گور قلعه) پراكندهشده است.البته اين قله در دره اي بنام دره تانگری، قرار دارد اين دره داراي آب شيرين و درختان تنومندي مي باشد. از مسير دره تنگ كه عبور مي‌كني هيكل قورخوده ده، همچون نگهبان دره خودنمايي مي‌كند.
جنس سنگهاي پيكره قورخوده ده آتشفشاني مي باشد بنام علمي آلگومرا و قسمتي نيز برش آتشفشانی يا جوش سنگ آتشفشاني است. از كف دره آبرو تا بالاترين نقطه پيكره حدود 150 متر است و ارتفاع خود پيكره كه به شكل سر انسان‌هاي ماقبل تاريخ است، حدود 40ـ30 متر مي‌باشد در قسمت سينه پيكره به طرف دره از روي هم افتادن تخته سنگهاي بزرگ دو تا غار بزرگ ايجاد شده است و پناهگاه مناسبي را براي زندگي انسانهاي غارنشين ايجاد نموده است و ضمناً در قسمتهاي بالاي دره نيز تعدادي غار و جان‌پناه طبيعي وجود دارد. لازم به ذكر است كه ايجاد جو رواني و روحي خاصي كه اين دره و محدوده اين پيكره طوري است كه حتي در قرنهاي اخير نيز دراويش و شخصيتهاي روحاني منطقه جهت چله ‌نشيني به اين دره و غار واقع در دل اين پيكره پناه برده و به دعا و نيايش مشغول بوده‌اند كه يكي از آنها «باباداوود» مي‌باشد كه از دراويش منطقه عنبران است كه دره نيز بنام ايشان نامگذاري شده است. شايان ذكر است كه منابع تاريخ موجود در جمهوري آذربايجان (انواع نيزه‌ و...) حاكي است كه در منطقه نمين آثار ماقبل تاريخ كشف شده است.
اين دره به لحاظ شرايط و موقعيت جغرافيايي آب و هوايي و همچنين وجود آب شيرين و امكان رشد درختان و مهمتر از آنها وجود غارهاي طبيعي براي زندگي انسانهاي ماقبل تاريخ (دوران غارنشيني) بسيار مناسب بوده و پيكره قورخوده ده هم مانند نگهبان دره از منطقه محافظت مي‌نمايد. بعد از ساعتي استراحت در كنار پيكره امتداد دشت را ادامه داده و به سوي روستاي عنبران عليا مي رويم .
عنبران عليا
عنبران عليا روستايي كه به صورت كوهپايه اي و در دامنه رشته كوهاي زاگرس قرار دارد و طبق گفتههاي ريش سفيدان مردان مسن اين منطقه اول مردم در منطقه عنبران عليا سكني داشته و منطقه عنبران سفلي زمينهاي كشاورزي و مراتع وچراگاه بوده كه با گذشت زمان و كوچ عده اي از مردم عنبران عليا و روستاي اطرافبه اين منطقه و شكل گيري عنبران سفلي بوده كه در بالا براي شما سروران به توصيف پرداختم و در ادامه به توصيف منطقه عنبران عليا مي پردازيم كه اين منطقه در گذشته مامني بوده براي دراويش كه از مناطق تالش براي چله نشيني به اين مناطق آمده و ساكن گشته اند . (از رضوانشهر و هشتپر تا مناطق كوهپايه اي حيران و منطقه نمين اردبيل و مناطق همجوار جمهوري آذربايجان تالش اطلاق مي گردد و به مردمان اين مناطق نيز تالشي ميگويند) زبان تالشی از زبانهای ایرانی شمال غربی و همریشه با زبانهای کرانه خزر همچون گيلکی و مازندرانی است ولی با آنها تفاوتی آشکار دارد. زبان تالشی در اثر همکناری با زبان ترکی و گیلکی از آنها –به ویژه ترکی- به شدت تأثیر پذیرفته ضمن اینکه توانسته بر روی زبان ترکی اثر بگذارد، بر زبان گیلکی تأثیرگذار بوده است. بررسی های موردی در مناطق تالش نشین شهرستانهای صومعه سرا و فومن نشان میدهد که روستاهای گیلک نشین همسایه از واژگان تالشی یا نزدیک به آن که با گیلکی متفاوت است بهره میگیرند. در میان تالشان گونه، گونی زبانی – به نسبت تأثیرپذیری از دیگر زبانها- به شدت وجود دارد. در تالش شمالی مشخصآ چهار گویش آستارایی، لنکرانی، ماسالی و لریکی دیده میشود. در تالش جنوبی، مناطق پیرامون آستارا تا ماسال یک گویش تالشی آمیخته با ترکی رواج دارد و در مناطق ماسال تا روستاهای پیرامون صومعه سرا، فومن، ماسوله و شفت با زبان تالشی اصیل تری گپزنی میشود که کمترین تأثیر را پذیرفته و نایکسانی اندک آن به گوناگونی آوایی محدود میشود. اما تالشان کوه های ديلمان و لاهيجان تفاوت گویشی فراوانی با دیگر تالشان دارند. تنها زبان موجود میان تالشان که همریشه با زبانهای شمال غربی نیست و به محدوده زبان تالشی رخنه کرده و به شدت به تنوع آن موجب شده زبان ترکی است. این مسئله در تالش شمالی و در آستارای ایران به شدت مشاهده میشود. تالش های استان اردبیل به خوبی زبان خودرا حفظ کرده اند عنبران نمين اردبيل زبان تالشی را هنوز پاس میدارند . برگرفته از کتاب تالشان (از دوره صفويه تا پایان جنگ دوم ايران و روس) نوشته حسین احمدی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، تهران ۱۳۸۰.
ميتوان ازجمله اين دراويش به خانقا شيخ بزرگ يا پير گسگرو ملقب به گسنپي ومقبره سيد بابا خرم و ديگر اوليا هاي مورد احترام مردم اين منطقه مي توان اشاره كرد كه داراي احترام ويژه اي نزد مردم اين منطقه هستند خانقا شيخ بزرگ در بالاي كوهي قرار گرفته كه اين خانقا را مي توان از عنبران پايين كه بيش از 6 كيلومتر فاصله دارد ديد كه به زبان محلي به اين مكان« گسنپي » اطلاق مي گردد عنبران عليا با مرز كشورجمهوري آذربايجان فاصله چنداني نداشته و حتي زمينهاي كشاورزي اين مردمان نزديك منطقه صفر مرزيمي باشد كه در گذشته براي مردمان اين منطقه سختيهاي را بوجود آورده بود .مردم اين منطقه براي امرار معاش خودازراه كشاورزي و دامپروري گذران زندگي مكنند محصولات باغات و كشاورزي خودر را كه اهم از گندم ،عدس،يونجه ،نخود،وغيره را بعد از برداشت براي فروش به تعاوني هاي دولت مراجعه مي كنند و براي آشنايي بيشتر با اين منطقه اول به قبرستاني كه در ورودي عنبران عليا(ابوذ) و بر بالاي كوهي كه مدفن شيخ بزرگ (گسنپي) يا پيرگسگرنيز درآنجا قرار دارد مي رويم واز آن بلندي مي توان محله عنبران عليا و كمي از اطراف و كوههاي البرز را ديد البته مردمان عنبران عليا در گذشته در منطقه «بنام بله دي» ساكن بوده اند كه 8كيلومتر با مكان فعلي عنبران عليا فاصله دارد و بر اثر بلاياي طبيعي ويران گشته و چون اطلاعات دقيقي وجود ندارد و بايد براساس اطلاعات باستانشناسي و كاوش در اين منطقه پي به قدمت وعلت ويراني برد و به علت بلاياي طبيعي مردم اسم آن منطقه را بله دي يعني محله بلا نامگذاري كرده اند و بازماندگان به منطقه ديگري در آن نزديكي و محل كنوني نقل مكان كرده و ساكن مي شوند و تاكنون ساكن هستند . ما به گسنپيمي رويم و در پشت گسنپي يك دشت سرسبز با جوي آب روان قرار دارد كه هر انساني را وسوسه گشت و گذار در آنجا مي كند وبه اين منطقه اينه رو (ايران رود )اطلاق ميگردد.منطقه سرسبز با كوههاي سر به فلك كشيده كه هربينده اي را مجذوب خود مي كند . در اين دشت درختان ميوه نيز وجود دارد درخت سيب گلابي و قيصي و غيره كه ديدن اين درختان در فصل ميوه بينده راشيفته خود كرده ووادار مي سازدكه تعمقي در نعمات خداوند كند و با گذر از اينه رود به سمت بالا به آبشاري نزديك ميشويم كه از ديدن اين منظره شگفت زده مي شويم آبشاري به نام«شور شورنه» كه اطراف آن سرسبز وباصفا و درست مابين آب آبشار و صخره پشت آبشار غاري قرار دارد كه مارا وادار به استراحتي هر چند كوتاه در آنجا مي كندبا هواي خنككه در گرمترين زمان از پانزده درجه سانتيگراد تجاوز نمي كند و در مردادماه كه معمولا گرمترين ماه سال در ايران استدر اين منطقه هرچه به زمان غروب خورشيد نزديك مي شويم هوا نيز سرد مي شود بطوريكه هنگام شب بايد لباس گرم پوشيد . درمنطقه كوهستانی عنبران عليا مكانهاي سرسبز ودشتهاي پهناور ديدني زيادي وجود دارد مانند پامرگ منطقه اي چمنزار و گندم زاركه نزديك مرز آذربايجان (شوروي سابق) قرار دارد.
مردسقي منطقه اي مرزي سرسبز وچمنزار و گندم زار وعلف زار و اين منطقه خيلي باصفا تر از گردنه حيران مي باشد . در عنبران عليا چشمه اي مي باشد بنام نياز حوني (چشمه نياز)كه در فصل گرما آب اين چشمه به سردو تگري مي باشد و در فصل زمستان برعكس گرم مثل آب ولرم مي باشد .
شهر آستارا در استان گيلان و حدود ۵۰۰کيلومتر با تهران فاصله دارد اين شهر الان به يک شهر توريستی تبديل شده که با داشتن بازارچه ساحلی و استيل عباس آباد هتل بين الملی اسپيناس و مکانهای سرسبز و ديدنی که به توصيف يکی از اين مکانها که يک روستا در حدود۵کيلومتری آستارا و نزديک بزررگراه آستارا به اردبيل قرار دارد برای شما سروران بپردازم .
روستای عنبران محله
روستايی سرسبز وباصفا و بامردمان خونگرم اين روستا در دامنه کوه قرار دارد که بسيار ديدنی می باشد ومحلی برای مسافران نوروزی می باشد که برای گشت و گذار در عيد نوروز به اين محل می آيند مکانهای تفريحی اين روستا شامل کوههاو دشتهای عنبران محله وشيخ محله لمژ محله خانه های آسياب وشهرک هجرت ودرياداشتهای بعدی برايتان توضيح بيشتری ارسال می کنم .


City-Anbaran INT870506-1
Copyright © Iran Nature . All rights reserved.